می دانی؟
حرف ها دارم.
زمزمه میکنم.
می شنوی؟
- میدانم ، دلی تنگ در سینه داری
رودهایت
خشکیده اند.
باد زوره کشان
پاره های قلبت را
می برد...
می برد و
میدانی؟ انها را به امانت می برد.
آخر
باید آنهارا را بکارد
تا دوباره جوانه زند
آری فرزندم
صبر کن ،
بهار با خود
قلبی دیگر
برایت میاورد.
حسین
نظرات شما عزیزان: